سلام
من عاشقم و سه ساله دارم عذاب میکشم
۲۴ سالم شد و واقعا دوروزه حس میکنم دارم میمیرم یا اینکه خودم تمومم کنم
شاید بنظرتون مسخره بیاد ولی قبل ازین اتفاق منم برام مسخره بود کسی از عشق صحبت میکرد
با اینکه میدونم ادم خیلی بدی هست و دست ب دعا و طلسم داره همون اول رابطه اسم مادرم و موهامو ازم خاست و من این چیزارو نمیدونستم
از همه خیانتاش و بدی هاش و اعتیادش چشم پوشی کردم
و دیشب دوباره فهمیدم ک برا دوس دخترش جشن گرفته وطلا خریده
جالب اینجاست که بهم گفت برا سرمایه گذاری میخاد طلا بخره منو برد زرگری تا براش طلا انتخاب کنم
و از انتخاب طلای دخترونه همونجا فهمیدم ک کادو میخاد بگیره
و تو چشماش نگاه کردم و حس کردم که دنیا برام تموم شد
هیچ پسری به چشمم نمیاد
همه بهم میگن چرا قدر خودتو نمیدونی ولی تو کتم نمیره
تا ی پسر میاد جلو با این مقایسش میکنم و...
نمیتونم اجازه بدم کسی جز اون بهم دست بزنه