2777
2789
بله پارسال ما ورشکست شدیم و ۲ میلیارد بدهی بالا آوردیمخداروشکر تا الان خیلی جبران کردیم چیزی نمونده ...

حتما منبع درآمد و سرمایه دیگه ای داشتید

من شوهرم هیچی نداره جز یه ماشین

شدیدا بدشانسی آورد تو کارش😔

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

یکی از اقوام ما چندسال پیش صفر شد و 

فراری شد  با زن و بچه فرار کرد رفت به یه شهر دیگه ۱۰ سال هم هیچکس ازش خبرنداشت حتی مادرش 

یدفعه ای برگشت وضع مالیش بهتر از قبل شده بود و بدهیاش داده بود

البته هردو زن و شوهر از حرص و جوش بخاطر بدهی و چکاشون مریض شده بودن‌

من ترجیح میدم افسوس بخورم که چرا اون کار رو انجام دادم تا اینکه افسوس بخورم کاش اون کارو انجام میدادم!

عزیزم کاملا میفهمت 


ما هم شش سال پیش ورشکست شدیم با کلی بدهی .واقعا بادآوری اون روزا برام کابوسه .بعد از چهار سال تنوستیم سرپا بشیم 


ناامید نباش کنار همسرت باش 

درسته سخته ولی بازم با تلاش میشه جبرانش کرد 

خدایا حالا که منو لاغر نمیکنی ،شوهرمو چاق کن 😜😜😜
خونه از خودتون؟ بچه داری؟

یه خونه داریم که داریم بازسازی میکنیم و همونم توش موندیم  و احتمالا تا دوسه سال آینده تکمیل نشه 😔الان یه ساله جایی دیگه ای مستاجر هستیم

دوتا بچه دارم

خیلی دلم خونهههههکاشکی یه نفر بود تمام شب رو باهاش درد و دل میکردماوضاع شوهرمم به مراتب بدتر از منه ...

حق دارین. ولی خدا حواسش به بنده هاش هست. ازش بخواین و از درگاهش نا امید نشین. به مرور زمان درست میشه عزیزم.

این دنیا نه غمش موندنیه نه شادیش

یکی از اقوام ما چندسال پیش صفر شد و فراری شد با زن و بچه فرار کرد رفت به یه شهر دیگه ۱۰ سال هم هیچک ...

من خیلی نگران آینده ام

شوهرم درآمد ثابت نداره واقعا 

به جز ۵۰۰میلیون بدهی

۳۰۹میلیون هم وام گرفته که حتی نمیتونه اونو پرداخت کنه

دلم داره میترکه واقعااا😭😭😭

بله عزیزم شوهرم خودم.

اینقدر بدهی بالا آورد که چند تا زمین و ماشین  فروختیم و هنوز چقدددددر زیر قرض بود.به معنای واقعی ور شکسته  ور شکسته.

الان خدارو شکر اوضاع روبراهه.خداروشکر غیرت کار داشت و خودش رو جمع کرد و دوباره از نو شروع کرد.اشکال نداره این که حل میشه امت بعد از اون هم دیگه حواسشون رو جمع میکنن که گول نخورن

حتما منبع درآمد و سرمایه دیگه ای داشتیدمن شوهرم هیچی نداره جز یه ماشینشدیدا بدشانسی آورد تو کارش😔

نه مستاجر هستیم با چک و قرض و وام و نصف کردن پول پیش خونه تونست دوباره خودشو جمع کنه

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                
بله عزیزم شوهرم خودم.اینقدر بدهی بالا آورد که چند تا زمین و ماشین فروختیم و هنوز چقدددددر زیر قرض ب ...

الان دقیقا اوضاع شوهر منه

فکر کنم دیگه هزینه های واجب زندگی مثل خوراک رو نداشته باشیم از این به بعد😔

الان دقیقا اوضاع شوهر منهفکر کنم دیگه هزینه های واجب زندگی مثل خوراک رو نداشته باشیم از این به بعد😔

توکلت بخدا باشه.میدونم روزای سختیه.اما پشتش باش و بهش آرامش بده.نگران رزق و روزی هم نباش خدا حواسش به بنده هاش هست.

توکلت بخدا باشه.میدونم روزای سختیه.اما پشتش باش و بهش آرامش بده.نگران رزق و روزی هم نباش خدا حواسش ب ...

مرسی گلم ولی واقعا سخته حامی بودن

شرایط خودم داغونه خیلی سخته بخوام مرهم باشم

چقدر سخته واقعاااااخدا خودش درست کنه این شرایط رو

همچنین عزیزم ما هم ماشین فروختیم از اون ور من سقط کردم بیمارستان بستری شدم از اونور موتورمون رو دزد برد از اونور قسط سه تا وام و زنگ زدن طلبکار ها و برگشت خوردن چک ها و مسدودی کارت ها خیلی سختی کشیدیم

موعد تخلیه خونه رسید موعود تخلیه مغازه رسید

ولی خدا بزرگه دردی نمیده که نتونیم تحملش کنیم

انشالله تمام سختی ها تموم بشه🌷❤️

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  12 ساعت پیش
توسط   domino18  |  11 ساعت پیش