ببین
نهاد : رکنی هست که گزاره در مورد آن خبر . توضیح یا پرسشی رو مطرح میکنه و کافیه از خودت بپرسی کی ؟ یا چی؟ اونوقت میفهمی نهاد کدومه
مثلا . رفته بودیم به خرید . کیییی؟؟ ما اینجا نهاد ما هست که نیومده ولی اکثرا تو شعرا میاد
مفعول : نقشی هست که کار فعل بر آن انجام شده
حالا چطوری بفهمیم
باید از خودت بپرسی چیو یا کیو یااا اکثرا هم با نشانه را مفهمیم البته بعضی وقتا هم به صورت ضمیر میاد
مثلا گفته . آزاد کن از بلای عشقم
اینجا میگی من را از بلای عشقم آزاد کن هر وقت گفتی من را پس مفعول داری
مسند : ما یکسری افعالی داریم مثل است . بود . شد . گشت . گردید . اینا اومدن تو مسند داری البته به معناشونم تو اونجا توجه کن مثلا است معنای وجود داشتن نده
متمم : به گروه اسمی میگن که بس از حرف اضافه میاد حرف های اضافه هم مثل از . به . در . ... و یا ادات تشبیه هم میشن
دیگه ببخشید استعاره و اونا طولانی هستن نمیتونم توضیح بدم همینارو بخونی یکم متوجه میشی