کاش مادر شوهر داشتم

چون براش کردید عادت کرده  

من که نه دو دفعه یکی از خواهرشوهرام اومد اینجا حتی یه لیوانم جا به جا نکرد   خدا شاهده .

مامانم عیدی دو تا از خواهر شوهرام اینجا بودن  حتی از جاشونم پا نشدن 

خواهرم تعجب کرد بود 

می دونی گلم  نمیشه .

من یک بار شام نذاشتم  اونام نذاشتن   بدبخت شوهرم تا صبح ضعف کرد بود    شوهرم دیگه چیکار کنه اونا اونجورین 

عروسای الان با قدیم فرق دارن 

باور کن  من دختر خاله هام  دختر عموهام و .‌‌..  دیدم همسن منن 

در حد دو تا ظرف شدن کار می کنن اونجا  شایدم این نه 

بنظرم هر چیزی اندازه داره    باید همه چی همکاری باش   بعضی خانواده ها فقط وظیفه عروس می دونن 

ولی خانواده یی که مدیریت داره و خوب  هر چیزی رو خوب اداره می کنه 

حالا کجای کاری  از من انتظار دارن  غذای دویست نفرو بپزم 

جاری منم همسایه پدر شوهرم   کلا سبکش با من فرق داره 

اون از اول شهرستان بوده 

پاگشایی من ۱۵۰ نفر مهمون شام داشتن 

جاریم غذای این همه آدمو گذاشت بود به تنهایی 

بعدش از منم انتظار داشتن  منم اینجوری شم 

ولی باید درک اونا انقد بالا باش  بفهمن من درس خوندم  بزرگ شده ی سبک دیگه 

من نه خواهرم نه دختر خاله هام که ده سال ازدواج کردن مثل جاریم نمیشن تا چی برس من 😮‍💨

واقعا؟! 😕

دقیقا  خانواده مهم   خانواده رو شوهر  تاثیر منفی و مثبت داره 

میریم شهرستان کلا شوهرم اخلاقش فرق می کنه 

وقتی اینجاییم  قربون صدقه ام میره 

 بارها بهم می گه خوش هیکل و خوشگلی 

ولی اونجا عوض میشه حرفاش 

اره میدونم  اکثرا همه اینجورین 

منظور من این مدیریت بیشتر میشد تو خانواده اشون 

حداقل مادر خدا بیامرزه اشون راهنمایی می کرد 

مشکل کار کردن نیست   کار کردن آدمو نمی کشه 

ولی فکر اونا به من نمی خوره 

توقعشون این مثل زنای قدیمی همه کار کنم 

اگه بتونم انجام میدم  ولی من واقعا بلد نیستم