2777
2789
عنوان

دوست بیشعور دلم میخاس

280 بازدید | 22 پست

بزنم دهنش (با لحن بابا پنجعلی)

سر ظهر میخاستم برم خونه مامانم دوتا کوچه فاصله داریم

الانم کـ میدونید هوا خیلی سرده

من ی کاپشن دارم ب شدت زشت (نکته اخلاقی با خواهر کج سلیقتون نرید خرید ) ولی ب شدت گرم

ک همونو پوشیدم دخترمم بغلم بود یک سال و نیمه



یهو تو کوچه مامانم دیدمش دوران دبیرستان باهم بودیم

تو ماشین بود گفت وای چقد دخترت شبیه ابجیته و اینا

یهو نگاش ب شکمم افتاد

من بازم باردارم (بعد 5سال اقدام خدا دخترمو بهم داد گفتم دومی روهم میخام تا اونم بگیره میشه 5سال بعدک یهو دیدم زودی دوباره باردارشدم )

گفت وای فلانی تو بازم بارداری

گفتم اره

گفت وای توروخدا چخبرته یواش تر

ینی اینقد حرصم گرفته بود ک حد نداشت اخه ب تو چه

منم مث احمقا نشستم براش توضیح دادم

الان ک فک میکنم باید میزدم دهنش ن اینکه توضیح میدادم

واقعا دید شمام نسبت ب من همینطوره

26سالمه ی دختر یک سال و نیم و 3ماهه باردار

حالا با خودتون میگید کاپشن چه ربطی داشت این وسط

بنظر خودم منو با اون کاپشن دیده یاد بی خانمان ها افتاده 🤣🤣🤣


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

منی که ۳۶ سالمه و داشتم با شوهرم دعوا میکردم بستنی شاتوتی رو تنهایی نخوره🚶‍♀️

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
نه اتفاقا سنت خیلی هم مناسبه . تعداد بچه هم به دلخواه و شرایط خودتونه ربطی به بقیه ندارن

من دخترم ب شدت اجتماعیه

قبل ب دنیا امدنش میگفتم تک فرزند باشه

ولی وقتی ب دنیا امد دیدم عوض شد

عاشق شلوغی و بازی با بقیه است

تو مهمونیا من اصلا نمیدونم کجاس

تمام مدت میره پیش بچه های دیگه

من دخترم ب شدت اجتماعیهقبل ب دنیا امدنش میگفتم تک فرزند باشهولی وقتی ب دنیا امد دیدم عوض شدعاشق شلوغ ...

منم همینم ، اتفاقا کار خوبی کردی . 

من دختر خالم همیشه تو حسرت خواهر داشتن بود ( منو ابحیم دوقلو بودیم و با اینکه سه تامون همیشه پیش هم بودیم بازم همچین حسی داشت ) برادر هم نداشت که شکر خدا ۹ سالگیش پدر مادرش اقدام کردند که ۱۰ سالگیش داداشش گیرش اومد 

عزیزم شما خودتون بچه نمیخواین؟ دوستانه نظرت زندگی بدون بچه رو بگو چجوریه

بله تصمیم خودمونه

زندگی بدون بچه خیلی خوب و عالی

عشقمون برای همدیگه ست

وقتمون برای همدیگه ست

تایم کافی برای انجام کارای موردعلاقمون داریم

و ...

من راضی ام

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

منو دوستم صمیمیم که اون بچه دوساله داره من کلا بچه دوست ندارم داشته باشم 

بهم گفت باز حامله شده و قلب بچه تشکیل نشده بچه رو سقط کردن من انقد باهاش دعوا گرفتم ک چرا حواسش نبوده و دوتا بچه رو میخواسته چیکارو از این حرفا الان ک اینو گفتی 

گفتم نکنه دوست منم ناراحت شده باشع از دستم 

در پی آن همه خون، که بر این خاک چکید🕊️🌱ننگ مان باد این جان،شرم مان باد این نان،ما نشستیم و تماشا کردیم…😔
مطمنی درست امدی 🤣🤣🤣تاپیک بغلی در مورد غذاساینجا در مورد من و کاپشنم باید نظر بدی

نه داشتم فک میکردم من همسن تو بودم چیکار داشتم میکردم (مقایسه گریبان من را گرفت)

بعد یادم افتاد سگ دو داشتم میزدم و کار و تلاش مضاعف

بعد تازه مثلا میشه گفت لاس خشکه زدن با شوهرمو شروع کرده بودم

بعد به عقل اونموقعم نگاه میکنم

میبینم در خیلی از ابعاد کودن و نفهم بودم

پخته نبود تصمیماتم


بعد تصور کردم که اگه اونموقع دو تا بچه میداشتم چی میشد

بعد دیدم چیز جالبی نمیشد


بعد یاد این افتادم که با شوهرم دعوا کردم بستنیمو نخوره


میدونم ربطی نداره بهم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
خیلی هم خوب . کلا برای هیچوقت دوس ندارین؟

آره دبگه

دیگه الان چهل چهلیمونه

دیر تر از این بچه‌مون مامانبزرگ بابابزرگ دار میشه به جای مامان و بابا😁

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بدون شرح

_mahyar | 15 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   kingdark  |  22 دقیقه پیش
توسط   gfdryjb  |  21 دقیقه پیش