هی میگم یه دعوای سادست میگذره میره ولی آروم نمیشم😭
من خونه مامانمم به خاطر استراحت مطلق بودنم، شوهرم عصری بهم زنگ میزد پشت سر هم ولی من کلااا جون نداشتم گوشی رو بردارم حرف بزنم
اینم زنگ زده مامانم،، مامان سادمم گفته بیداره اتفاقا گوشیشم بغلشه
دیگه من بعد شام که بهتر شدم بهش پیام دادم پول بریز من فردا بابد برم دکترم
گف من پول ندارم
میگم اونوقت منم نمیرم هر چی شد پای تو، چون دردم میگیره هی
گف آره نرو من مقصرم هر چی شد مشکلی نیس
میگم ازایمانم زودرس میشه بچه میره زیر دستگاه
میگه درشو چسب بزن هیچی نمیشه، انقدم پیام نده به من😭😭😭
حرفاش آتیشم میزنه،، به خاطر اینکه یکی دو تومن پول نریزه که هیچیم نیس براش، همچین کرد،، آخه چرا من اینقد تنهاممممم😭😭