خودم خانومم و تقریبا ۱۰ ماه پیش با یه خانومی دوست شدم در یک دورهمی و خیلی خودشو خوب نشون میداد مثلا خودشو خیلی مهربون و دلسوز و با قلب پاک و معصومیت شخصیت و بامعرفت و از همه مهم تر خوش اخلاق و کاملا ایده آل نشون میداد تا اینکه این ۴ ماه اخیر کم کم فهمیدم همه ی اینا نقاب بوده و کم کم خواسته یا ناخواسته نقاب هاش میرفت کنار و شخصیت بدجنس و گند اخلاق و اخلاق ها بد و حسادتش و منفعت طلبی شدیدش که میخواد همش از آدم مالی یا غیرمالی فقط بکنه و تیغ بزنه و وسواس شدید فکری و وسواس شدید تمیزی و شکاک بودنش نسبت به خیلی چیزا و هزارتا عیب و اخلاق گند دیگش رو شد در صورتی که موقع آشنایی و دوستی و حتی اوایل کلا یه چیز فرشته از خودش نشون میداد و پشت کللللی نقاب قایم کرده بود شخصیت و اخلاق های زشت و زننده اش رو . حتی انقدر اخلاقاش گنده همین اواخر خودش لو داد که با خواهر برادر هاش هیچ ارتباطی نداره حتی همو می بینن جایی حتی سلام نمیکنن همو . جدیدا فهمیدم به جز من هیچ دوست صمیمی دیگه ای هم نداره در حال حاضر .
الان خودمو فحش میدم که احمق چرا گول نقاب هاشو خوردی چرا نقاب هاشو باور کردی و باهاش دوست صمیمی شدی چرااا . خیلی ناراحتم از دست خودم .
برای شما پیش اومده تا حالا ؟