مادر شوهر من خیلی عقده داره نسبت به من یه مدت خودش و دخترای بی خدش میگفتن ک و ن گشاده کار نمیکنه یروزم کلی کار کردم بازم همین حرفا میزدن دیدم هرکار کنم اخر بدمو میگم براشون طلاهم باشم اخر عیب میزارن روم ازالانم مادر شوهرم همجا پخش کرده ناحق که این مشکل. داره فکر نکنم بتونه بچه بیاره لباس نو میخرم برا عید میگه نپوش و با دختراش مسخرم میکنن خیلی بی شخصیته همش حسرت داره حسرت میکشه چون تو ۳۰ سالگی شوهرش از دست داده خیلی سختی کشیده یبارم اومد خونه مادرم با اه کشیدن میگفت منم اندازه تو بودم تو خونه پدرم پادشاهی میکردم زن اینکه شدم بد بخت شدم بخاطر عقده هاش من. اذیت میکنه😔خدارو شکر ازش دورم ولی قطعا شوهرم عید میبرتم ۱۸ ساعت ازش دورم از حالا جبهه گرفتم و از درد دلم کلی تاپیک زدم چه کنم
خودتو بزن به مریضی و نرو....
بارم خوبه ۱۸ ساعت فاصله داری
سیاست داشته باش از الان پیش همسرت چیزی نگو چوت همسرت قطعا تو رو مقصر میدونه
گاهی باید کوتاه اومد بخاطر همسرت
خوب تو نری خونه مادرش ممکنه همسرت هم لج کنه بگه منم خونه مادرت نمیام
نمیشه کلا قطع رابطه کرد تو خیلی بری سالی یکباره برو بیشتر سکوت کن زیاد صمیمی نشو باهاشون زیاد صحبت نکن شنونده باش گاهی آدم مجبوره چند روزی رو بخاطر شرایط زندگیش قبول کنه
از من به تو نصیحت بعد ۱۷ سال زندگی ،خودت باش ،اصلا اصلا برای تایید خانواده شوهرت کاری نکن ،چون دقیقا همون کاری که برای تو عیب میدونستن خودشون بعدها انجام میدن .
اسی همسرت قطعا میدونه از خانواده اش دلخوری
ولی بخاطر دلش چند روز دندون رو جیگر بزار و دیدنی برو
آخه این راه کار حالا کل عید میخوای خودت بزنی مریضی بعدش چی
نزدیک که نیست بره وبیاد اینجوری یکی دوهفته تنها میمونی
این مریضی و اینا دلایل بچگونه س انجام نده عزیزم چون میفهمه شوهرت و دلخوری پیش میاد
من جای تو بودم اتفاقا از الان برنامه ریزی میکردم که چطوری حرصشونو در بیارم و حسودی کنن،من باشم عید میرم و بهترین تیپو میزنم مو رنگ میکنم و خودمو خوشگل مشگل میکنم و میرم اصلا هم کار نمیکنم چیزی هم بگن منم میگم سالی یه بار میایم انتظار داری اصلا نشینم و هی کار کنم؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز