عشقا اول از همه یه بیوگرافی بدم که شوهرم برا پدرش کار میکنه مغازه دارن و در کل بازاری ان.
خلاصههههههه شوهرم خیلی زحمتشونو میکشه و واقعا اگه به جایی رسیدن از تلاشای شوهرم بوده.
ما چند وقت پیش دوسه روز رفتیم تبریز و ازاونجا هم یه سر رفتیم جلفا...
اینم بگم که چند ماه بود شوهرم پول سفرو پس انداز میکرر تا بریم.با کلی زحمت جمع کردیم مقداری پول و رفتیم.از وقتی رسیدیم هی پدرشوهرم زنگ میزد با خنده میگفت برا من چی میخرین..اینم بگم که قبلا هم یه بار کفش چرم اصل از تبریز براش خریده بودیم.اینکه اینجوری گفت شوهرم دوباره براش کفش خرید ۱۳۰۰ داد خرید