2777
2789
عنوان

غرورم نابود شد😭😭

216 بازدید | 17 پست

استراحت مطلقم، امروز مثلا شوهرم کار نداشت تا بعد ظهر اومد منو ببره بیرون با ماشین بچرخیم

تو خیابون داشتیم میرفتیم یه تاکسیه همینطوری وایساده بودا ولی یهو پیچید، شوهرمم هی بوق میزد انگار نمیشنید، بعد پاشو گذاشته بود رو ترمز، که آخر سر به خیر گذشت تا برسیم به اون ماشین وایساد ولی من خیلی زیاد ترسیده بودم بعدشم کلا سنگین شدم ماه هشتم آخه

بعد دیدم بی اختیار یکم خیس شدم،دیگه نشد پنهون کنم شوهرمم فهمید😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

فقط میخان تا چند روز فقط نبینیم همو،، گم و گور شم😭😭😭😭تقصیر خود احمقمم بود، آخه یکی نیس بگه تو استراحت مطلقی بیرون چه غلطی میکنی😭آبروم رفتتتتت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وااا خوب درک میکنه بارداری 

آدم سر این چیزا که از شوهرش خجالت نمیکشه دیگه 

خواهر شوهرم تعریف میکنه میگه یه بار باردار بودم به شدت بد اسهال و استفراغ شدم حالم به قدری بد بود که با مادرشوهرم سریع رفتیم بیمارستان میگه نتونستم خودمو نگه دارم تو بیمارستان شلوارمو کثیف کردم دیگه مادر شوهرش که لباس بلند پوشیده بود شلوارشو در میاره میده این میپوشه 


وااا خوب درک میکنه بارداری آدم سر این چیزا که از شوهرش خجالت نمیکشه دیگه خواهر شوهرم تعریف میکنه میگ ...

من نمیتونم، برام طبیعی نیس این چیزا

کل مدتم که نفخ داشتم شده میترکیدمم وقتب خونه بود نمیرفتم سرویس بعد آخرش اومد اینطوری شد

دلم نمیخاست ازم کثیف کاری ببینه، زن همیشه باید تمیز باشه خب

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز