این قضیه واسه پارساله
من خونه تنها بودم
دیدم یه خانومی چند باری زنگ در رو زد
اولش چون نمیشناختم در رو باز نکردم اون خانومم دید کسی نیست رفت
دوباره بعد نیم ساعت اومد
منم با افتضااح ترین حالت چهره و لباس رفتم دم در (چون آیفون خرابه و تصویر رو نشون میده ولی در رو باز نمیکنه)
در رو که باز کردم یه خانم مهربونی گفت ببخشید منزل فلانی گفتم بله گفت میشه به خانمشون بگید بیاد دم در (اینقدر قیافم ناجور بود که طرف منو نشناخت و فکر کرد همسایه ام!!)
منم گفتم بزار الان که قیافم بده خودمو معرفی نکنم
گفتم نیستن
گفت دخترشونو میشناسی؟ گفتم بله چطور؟ گفت دختر خوبیه؟ گفتم اره خیلی
و هر سوالی که میپرسید از خودم تعریف میکردم
گفتم ساعت8 میان...رفت و ساعت 8 برگشت مامانم رفت و باهاش حرف زد
گفت دخترتون رو توی مغازه عموش دیدم و خیلی دختر خانوم و خوشگلی بود بخاطر همین واسه پسرم اومدم خاستگاریش(عموم رستوران داره و خیلی رستورانشون شلوغه و بعضی روزا میرم اونجا پیشش) مامانمم گفت فعلا کوچیکه و شوهرش نمیدم دخترمو
حالا بنظرتون پسرشم منو دیده؟ یا مامانه سر از خود و بدون اطلاع پسرش اومده بوده؟
از طرفی من و اکسم قرار گذاشتیم که 18 سالم شد بیاد خواستگاریم ولی من باهاش بهم زدم و نخواستمش اونم رفت با یکی دیگه...بنظرتون میتونه مامان اکسم بوده باشه؟
اگرغریبه بوده پسره مامانش رو فرستاده یا مامانه خودش خوشش اومده ازم و واسه پسرش اومده خواستگاری؟