بچه ها رفته بودیم وام گرفته بودیم که روی خونه مادر شوهرم بسازیم ...ولی خود مادر شوهرم بعد چند وقت پشیمون شد گفت اینجا زندگی نکنید بهتره خودمم نفهمیدم چرا ... ماهم وام رو رفتیم طلا خریدیم ...مادر شوهرم خودش خوبه ولی یه برادر شوهر دارم زنش ازش جدا شده چون اعتیاد داره و بیکاره الان دائم خونه مادر شوهرم بساط می‌کنه انگار به خاطر. اون پشیمون شد حالا میگم نکنه هیچ وقت صاحب خونه نشیم باز بریم راضیش کنیم ؟
مادر شوهرتون کار خوبی کردن یکمم پس انداز کنین برید خونه بگیرید . زندگی با مادرشوهر عذابه عذاب حالا چ خوب باشهچ بد
عزیزم گل گفته خونه رو ولش اجاره کنی بهتره تا چند سالم بعدم طلا بخرید هر بار بااین طلاها پس انداز کن اخر سرخونه بخرید
نه اصلا بیکاری مگه ول کن تا میتونی طلا بخر بعد هم بزار رو رهنتون تا بخرید
نهه مادرشوهرت عاقل بوده
یکم تلاش کنید انشاالله صاحب خونه میشین
نه تو روخدا نروو...من که مثل سگ پشیمونم بعد ۷ سال زندگی...دهنم سرویسه...خونه تو شهر یه خوابه هم شد برو با مادرشوهر نرو
خدا باهات بوده . برو خدا رو شکر کن. خونه رهن کنید کم کم پس انداز کنید با همین طلا.از خونه کوچیک شروع کنید باور کن زودتر خونه دار میشی تا اینکه خونه مادرشوهر باشید.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز