2777
2789

مامان من عمل سختی داشت مرتبط به نخاخ و مخچه اینا

بیست روز پیش عمل کرده، دیشب بعد از بیست روز برگشته خونه(بعد از عمل دو هفته خونه خواهرم بود) 

این مدت بابای من خیلی افسرده شده بود 

از وقتی مامانم اومده بابام مثل باب اسفنجی رو اعصابش میره😐😐😐😐😐

بنده خدا میل نداره به غذا میگه نمیخورم بالا میارم، به زور تو حلقش خوراکی میکنه😐

دکترش گفته تا یه ماه دراز بکشه استراحت کنه بنده خدا جون نداره راه بره به زور بهش میگه بیا بریم پیاده روی مامانم میگه من توی خونه دارم یخ میزنم ولم کن😐

مامانم بعد از عمل مثل اقای اختاپوس بی اعصاب شده بابام مثل باب اسفنجی 😐

میدونم از خوشحالی زیاده که مادرم برگشته ولی خب اون نیاز به تنهایی و استراحت داره

جالبع بدونید بابای من بشدت جدی و باجذبه بود نمیدونم چرا اینجوری میکنه😐

و اینکه بی سواد هم نیست، قبل از نظامی شدنش رشته ی دانشگاهیش پرستاری بود و سال ها پرستار بیمارستان بود خودش😐

میگم اینکارا چیه میگه که نباید بهش تلقین کنیم که حالش بده باید بهش انرژی بدیم فک کنه خوبه نباید بفهمه که خیلی فرق کرده و ضعیف شده😐

از خدا خواستم و قلب من آزاد شد

خلاصه و مختصر درحد یه جمله تعریف کن ببینم چیشده

باباش باب اسفنجی شده مامانش اختاپوس

خدایا... یعنی می‌شه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همین‌طور بی‌دلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خلاصه و مختصر درحد یه جمله تعریف کن ببینم چیشده

😐مادرم عمل کرده بابام درک نمیکنه که مامانم بی حوصله ست

به زور غذا میکنه توی حلقش و میگه بیا بریم بیرون 

از خدا خواستم و قلب من آزاد شد

وای خیلی بده

من ام اس دارم . یک سری پالس کورتون گرفتم که خیلی سنگینه و بعد بدن طول میکشه به حال نرمال برگرده. همسرم خیلی خیلی خوبه ولی اون موقع مثلا میخواست به من این حس رو بده که همه چیز نرمال و عادیه هی میگفت بریم بیرون بریم سفر بگم امشب بچه ها بیان دور هم باشیم . منم کلافه و عصبی 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

خب تا یه حدودی بنده خدا راست میگه داره روحیه میده فقط خوب پیش نمیره

😐😐😐خیلی تصنعیه اخه

مامانم واقعا خسته و ضعیف شده

از خدا خواستم و قلب من آزاد شد

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  9 ساعت پیش
توسط   domino18  |  8 ساعت پیش