2777
2789
عنوان

بنظرتون مادر شوهرم چرا اینطوریه

| مشاهده متن کامل بحث + 507 بازدید | 32 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

مهم نباشه واقعا 

چون برای من مهم نیس 

من و همسرم هر دو شاغل کادر درمانیم شیفت شب داریم و کلی شیفتامون زیاده بچم رو وقتی نوزاد بود یبار بردم خونشون بذارم گف دکتر گفته بیشتر از ۴ کیلو برندارم منم دیگه نبردم و کلا خونه مامانم بزرگ شدتا الان که ۳ سالش شده ..حالا الان دو تا نوه دختری و پسریش از نوزادی خونه ایشون بزرگ شدن بااینکه جاریم و خواهر شوهرم هر دو خانه دار هستن.جاریم می‌بره میذاره خونش می‌ره خونه خودش می‌خوابه شب میاد دنبالش اونوقت من با وجود شیفتای سنگینی که دارم حاضر نشد نگه داره ...الان که بزرگ شده بچم و نیازی ندارم بهش دیگه میگه بیار تو هم بذار که پسرم دراومد گف من تو رو دوست ندارم مادرجونم(مامان من ) رو دوست دارم اینجا هم نمیام تو بدی 

این سوخت فقط و مشخصه از پسرم خوشش نمیاد دیگه و خوشحالم پسرم از سه سالگی فرق ادمارو متوجه میشه 😅

کلا عروسایی که کینه دارن ازشونو بچشونم دوس ندارن

منم شوهرم قبل ازدواج زیادی بهش بال و پر داده بود

الان بالاش چیده شده سوخته

منم برام مهم نیست دیگه کاراش

همینکه میبینم از جای دیگه حالش بده برام کافیه

مهم نباشه واقعا چون برای من مهم نیس من و همسرم هر دو شاغل کادر درمانیم شیفت شب داریم و کلی شیفتامون ...

ایول دمت گرم منم بچمو نگرفت بقران خودم معلمم میبرم مهد بچم خیلی بهشون وابستس پام بشکنه از روز اول تند تند میرفتم میبردم بچه رو اونجا میگفتم همین ی نوه هست منم کسی ندارم اینجا ولی اشتباه کردم الانم دیگ نمیبرم

کلا عروسایی که کینه دارن ازشونو بچشونم دوس ندارنمنم شوهرم قبل ازدواج زیادی بهش بال و پر داده بودالان ...

آخه خواهر من کاری نکردم ک بخواد کینه بگیره فقط از روز اول بهم حسادت میکرد 

چون بچه های پسرشون نوه اشون نیستن که!!بچه های هووشوننهمینقدر تاکسیک و سمیمعلومه محبتی ندارن بهشون

پدر شوهرم خیلی دوستم داره بهم زنگ زد الان گفت پناه چطوره بهتر شده بنده خدا سرکار بود گفتم آره بهتره بهونه مامان جونش رو میگیره اون ول کرد رفت برا برادرش بعد گفتم بابا چطور پناه میره بغلش پسش میزنه کمرم درد میکنه اما برا خونه جا ب جا کردن بقیه کمردرد نداره گفت فیلم هاش  

نه فقط بهش میگه دخترم من کمرم درد میکنه با اه و ناله دروغ میگ بابا اداشه

کار درستی نمیکنه که یه آغوش ساده رو از نوه اش دریغ میکنه

ولی دفعه بعد دخترتون رفت سمتشون بگید مامان بزرگ حوصله نداره بیا بغل خودم

دیگ نمیرم ناراحت هم بشه بدرک ن خودم میرم نه میزارم بچمو ببرم رک بهشون میگم از آدم دورو بدم میاد

شوهرت شاید جتگ  و دعوا بپا کنه اگه نری . کار مادرشوهرت  زشته . ولی دیگه عکس العمل تند هم نشون نده . یاد دخترت بده زیاد بهش نچسبه.‌شاید جورای دیگه محبت میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792