هم سنیم
از بچگی درس من از اون بهتر بود
یه حس تکبر تو دلم داشتم و همیشه احساس میکردم تو درسا بهترم، این فقط تو دلم بود
و همیشه باهاش معمولی و مهربون بودم ادم و میخندیدم.
(اینم بگم اعتقاد هردوخانواده فرق میکنه ما مذهبی متوسطیم و اونا طرفدار زن زندگی ازادی و مخالف نظام درواقع فکر میکنن هرچی بدبختیه زیر سر رهبره😐نمیدونم باباش بهش چی.گفته)
وضع مالی اونا از ما بهتر بود
و خودشم همیشه یه حس تکبر داشت که اره ما خفنیم و یه جورایی که انگار رئیسه صحبت و رفتار میکرد
الان چندسالی میشه که بخاطر مشکلات زندگیم خیلییی تو درسام افت کردم از معدل ۱۹ رسیدم۱۳
مامانمم انگار میرفت میزاشت
کف دست خالم، احتمالا اونم شنیده
چون هر بار میاد خونمون تمسخرم میکنه
باکنایه میگه درس بخون😑
تو جمع بهم توهین میکنه
دیشب رفتیم خونشون فکر میکرد حواسم نیست
نگاش کردم دیدم با کینه و حرص بهم زل زده
نمیدونم مشکلش چیه!
(اینم بگم تو بچگیمون همو دوست داشتیم سر
سؤتفاهمی کات کردیم و شروع کننده رابطه هم من بودم اینجوریکه رفتم بش گفتم دوست دارم اونم گفت منم همینطور و...😂بعداز مدتی دیدم بزرگترا دارن بو میبرن بهش گفتم بیا ضایع نکنیم فکرکرد میگم کات کنیم گفت باشه تموم و واقعا هم تموم شد)
میخوام بدونم مشکلش با من چیه؟
من چطور باز درسم خوب بشه
خیلی افت کردم