بچه ها برادر شوهر کوچیک من تا قبل نامزدی همش خودش و مادرشوهر عفریته ام به من میگفتن یکی رو معرفی کن از بین همکارات برای ازدواج منم کسی رو معرفی نکردم
بردارشوهرم یبار یکی از دوستامنو که اشنا بود و همکارم بود دید به مادرش گفت اینو میخام مادرش رفت خاستگاری اونا گفتن هرچی دخترمون بگه فکر کنم اون قصد ازدواج نداره بعد مادرشوهرم به من گفت چون دوستته و خانوادش راضی ان ببین حرفش چیه چرا قصد نداره و... منم راضی نبودم پیش قدم بشم اما چون همسرم اصرار کردم شدم اونم گفت بحث برادرشوهر تو نیست نمیخام به ازدواج فکر کنم واین قضیه تمام شد البته مال سال ۹۷ هست
الان رفتن دختر همسایه را براش نامزد کردن دختره به مادرشوعرم گفته اون دختر که رفتید خاستگاریش به کسی قضیه خاستگاری را گفته حتی گفته عروستون یعنی منو واسطه کردید و نامزد من خاستگار اون بود به واسطه عروس بزرگتون
مادرشوهرمم به من رسونده منم گفتم فکر نکنم دوستم و همکارم همچین حرفی را زده چون دختر عاقلیه مادرشوهر گفت ن گفته منم گفتم خب چکار کنم گفت نامز پسرم ده تا خاستگار داشته اون همکارت مادرش از خداش یود من دخترش را بگیرم میخاست خاستگار پیدا کنه برای دخترش و... منم هیچی نگفتم سکوت کردم اما بدیش اینه اسم منو اوردن وسط و همین جاری قراره در اینده همسایه من بشه چون با برادرشوعرم شریکیم.