خیر سرم میخواستم چله های باطل سحر شروع کنم بخونم

رابطه نداریم با خانواده ی زنداداشم ، زنداداشم وقتی بعد ۹ سال باردار شد و بچه ۲ ماهه بود خودش و خونوادش یه دعوای ساختگی راه انداختن و قطع رابطه کردن زنداراشم فقط میاد خونمون با بقیه ی خواهرام سالهاست قطع رابطه س 

از راه دور میگیرن ( شهر ما جادوگر نداره همه قرآنین ؛ اونا اصالتا تهرانین پسره هم تهرانیه و اونجا جادوگر صُبّی ی.هودی گیر میاد ( یعنی پسره میگیره به سفارش اینا ) 

چون احساسشون میکنم ( ۹۸ درصدی ؛ ۲ درصدی هم به ندرت میبینم ) به همین خاطر میگیم 

من قبلنا اونقدر بوق و پرت بودم که نمیدونستم با جادو میان سال ۹۵

از وقتی تو تی نیسایت عضو شدم فهمیدم از هر ۱۰۰۰۰ مورد ۹۹۹۹ تا با جادو میان اون یه دونه هم بسیار بسیار به ندرت پیش میاد با میل خودش بیاد .

دعانویسی که رفته بودم پیشش نشونه هاشو درست گفت ( نشونه های خریدار جادو " یعنی زنداداشم " ) اردیبهشت ۱۴۰۰

شهریور ۱۴۰۰ هم که دست زنداداشم قطعی واسم رو شد 

از سال ۹۲ شماره هامو پخش میکرد ( به خواهر و دوست پسر خواهرش ) و مزاحم میشدن

یه پسری که من نمیشناختم رو فرستاده بود خونه ی قبلیمون که ویلایی شمالی بود بهم تجاوز کنه و فرار کنه پسره موفق نمیشه و فرار میکنه سال ۹۵ ؛ اون زمان فیلم سینمایی فروشنده رو پرده سینما بود ( وقتی به زنداراشم یه دستی زدم و دختر دیگه ای رو مثل زدم رنگش پرید ) 

منم به زنگها جواب نمیدادم 

( کلا میخواستن برام پاپوش اخلاقی درست کنن ) 

بعدش اتفاقی رفتیم‌ آپارتمان سال ۹۶ دیدن دسترسی ندارن رفتن سراغ سحر و جادو تا حداقل اینطوری بختمو ببندم 

بعدش اوضاع آروم سد ولی از سال ۹۸ سری بعدی جادوها شروع شد که تا الآن ادامه داشته و داره 

امسال فهمیدم واسم رزق بندم میگرفته تا نتونم شغل و کار پیدا کنم