خدایا...نمیدونم ..نمیدونم شاید داری جبران میکنی اونهمه حال بدمو...اونهمه بدبختی رو
من شرمندتم ک ازت ناامید شدم...شرمندم اگه گلگی تورو پیش بنده هات کردم...اخه بزرگی تو کجا و حقارت ما آدما کجا؟ اصن مگه شکایت پدرو میبرن پیش بچه؟
خدایا...حالم بده خیلی بد...میشه کمکم کنی؟ ب وصل خود دوایی کن دل دیوانه مآرا..
اون شبی که گفتم خدا خودش میدونه که چقد دلگیرم ازش و فرداش معجزه شد برام...
اون روز که ممکن بود هرررر اتفاق بدی برام بیوفته و من دیگه اون ادم سابق نمیشم و بغلم کردی کشیدی کنار منو...چطور بگم که حس کردم تو بغلتم با تمووووم وجودم؟!
امروز که ...
حرفام حال همرو خوب میکنه ...همرو ولی خودمو نه..تو که میدونی چمه میشه بذاری تو بغلت بمونم؟
...بم میگن مهربونی خوش قلبی...ولی همشون از توئه مگه نه
میشه نگام کنی مث امروز که فقط ترو داشتم میون کلی آدم..
خداجوونی...من فقط ترو دارم همه کسم تویی میشه ولم نکنی؟ میشه برام همه کس شی؟ میشه کمکم کنی خوب شم؟ دختر خوبت بمونم؟