من بعد از عقد ، رفتیم خونه . اقوام بودن . شوهرم اومده بود اتاقم . بعد من میخواستم لباس عروسمو در بیارم و لباس خونگی بپوشم ، روم نشد
بهش گفتم ببخشید میشه بروید بیرون دم در من لباسمو عوض کنم ؟ اونم رفت پشت در . کلی هم خجالت کشیده بود بالاخره بقیه دیده بودنش . بعد که کم کم چند روز گذشت و روش باز شد گفت من همش برام سواله آخه تو چرا اون روز منو بیرون فرستادی دختر ؟
اینم بگم که ما خونه مون قدیمی بود . بیرون اتاقم حیاط بود .