من و شوهرمم داشتیم از کنار فروشگاه افق کوروش رد میشدیم خانم جوون اومد گفت تو رو خدا چیپس و پفک برا بچم بخر خونست منتظره. شوهرمم رفت چند تا پفک و چند تا چیپس خرید اومد داد به خانمه فروشنده فروشگاهم دید اومد ب خانمه گفت بساطتو جمع کن از اینجا سفارش سوسیس و پنیر و چای و مربا تموم شده نوبت چیپس و پفکه
بچهه که میگفتم آخی چه گوگولیه و فلان
شبیه گربه شرکو این حرفا بود
یهو شروع کرد داد زدن سرم و فحش دادن
که گداگشنه به تو چه
یه ذره بچه هر چی از دهنش در اومد بهم گفت شوهرم ر۴ت بگیره چک و لگدیش کنه فرار کرد رفت اون ور خیابون جلو مردم داد میزد گداها گداگشنه ها 😄😄😄
یه دختره هست نزدیک خونمون فکر کنم زیر ۷ ۸ سال باشه وای میسته اول خیابون یکم بالا تر یه زن ۳۰ ساله با یه بچه شیرخوار می‌میسته
یه بار گیر که برام از اینا بخر
جیگر بود:) تا رفتم پول بیارم
دیدم یه مردی گرفتن اینم به مادر گفته و داشتن دو لپی میخوردم
شوهرم دور ماشینا دنبال این میدویید اینم ریزه میزه عین فرفره میپرید این ور میپرید اونور آبرو شرف مارو میبرد 😄😄😄
حالا با این اوضاع ما حاضر شده بودیم اون پولو بدیم فقط این خفه شه 😄
ببین تو ترافیک این بدو شوهر من بدو این هی فحش میداد شوهرم دنبالش
همون موقع پیک موتوریه پیتزا فروشیه رد شد که بره پارک کنه گفت خانم این کارش اینه هر چی هم به مامورا میگیم حریفش نمیشن
خلاصه یه بچه ۵۰ سانتی شرف مارو برد
با کلی ناز و عشوه و ادا و آرایش جلو ملت داد میزد منو نشون میداد میگه گدا گدا گداگشنه 😄
از اونجا به بعد پشت دستمو داغ کردم دلم واسه اینا نسوزه هر چی گوگولی تر پدرسوخته تر 😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز