با اینکه خیلی عجله ای شد ولی فردا عصر کارت دعوتا رو میبریم پخش میکنیم، با اینکه فعلا هیچکس از فک و فامیلامون نمیدونن یه جورایی حالت سوپرایزی میشه...
خیلی هیجان زده ام ولی نمیدونم باید چیکار کنم، فکر نمیکردم انقدر زود اتفاق بیوفته
یه ماه پیش بهم میگفتن ماهی دیگه عروسیته میخندیدم ولی خب به هر حال اتفاق میوفته...
تنها قسمت مشکلش دل کندن از خونه ی پدریه، هم استرس هم هیجان، هم از این به بعد حضور رسمی یه نفر تو زندگیم و صد البته مادر گرامش که سایه ی منو با تیر میزنه😂
ولی فکر به جدایی از پدر مادرمم رهام نمیکنه.ای کاش انقدر زود و یهویی اتفاق نمیافتاد.