وقتی میرم خونه زن عموم💔کلا خیلی شرایطم قاطی پاتیه میآید یه لحظه

مگه کنکوری نیستی؟این مجبورم مجبورم فقط بهت استرس میده و اضطراب پنهانتو مواج تر میکنه 

اگه دیگه هیچ جوره راه نداری که تحمل کن اما اجبار گاهی فقط برای راحت تر بودنه نه اجبار حقیقی

حتی اگر مجبوری نرو لطفا

کیی مجبورت کرده بری؟چرا مجبوری بری؟

به زن عموت و ماجاراهایی ک تعریف کردی کاری ندارم 

به عنوان کسی ک میخواد درس بخونه باید بری تویه محیطی ک تو رو از همه دغدغه های فکری و ذهنی دور کنه و بهت آرامش بده بنابراین موندن اونجا فقط تمرکز تو میگیره

به هیچی فکر نکن جز درست

دوس داشتی علت اجبارو بگو شاید بشه راهنمایی کرد اما نزار عقده هاشون رو سر تو خالی کنن فردا که بزرگتر شدی یادت میاد و روانت به هم میریزه واقعا یه راهی برای نرفتن پیدا کن 

تو هرچی نظر میدن بگو مرسی نظرتو گفتی ولی خودم اینجوری صلاح میدونم یا خودم اینجوری دوست دارم

یا مثلا سلیقه ات خوبه ولی سلیقه من یه جور دیگه س

به دختر عموتم بگو دختر خوبی هستی ولی نظرتو خواستم نظر بده  🤣

شما ميري درس بخوني نميري ك با كسي حرف بزني

از وقتي ميري با كسي صحيت نكن

تا مياي. هدست بزار.به اين چيزا در جهت مثبت نگاه كن

ك برات پله باشه و انگيره ك بهتر درس بخوني بتوني برسي جاهاي خوب

همينا رو تو از بالا نگاه كني.

برو کتابخونه 

وقتی فکرت درگبر میشه چی میفهمی از درس؟

نمیدونم برای چی مجبوری، منم تقریبا توی ی اجبارم ک عذابم میده منتهی من کسی رو ندارم ک بتونم ازش دربیام و دارم عذاب میکشم.  دارم سعی‌مو میکنم ازش دربیام.

اگر اذیت نمیشی برو ولی بهشون فکر نکن.

وقتی میری سعی کن بیشتر درست رو بخونی و کمتر باهاشون هم کلام بشی ،وقتی هم مثلا از طرز لباس پوشیدن یا ...ایراد می گیرن سعی کن با کلماتی مثل چه جالب ،چه خوب ،واقعا و ...تمامش کنی و فوری هم حرف رو عوض کن

کاش می گفتی چه حرفهایی بهت میزنن تا بهتر بتونیم بگیم چطوری باید رفتار کنی

شک نکن احتراما برداشته میشه، حرمتا ازبین می‌ره وخیلی اتفاقای دیگ

گلم راهنمایی بهتر از این نداشتم بکنم شرمنده،چون با اینجور استرسی که تو داری اگه من بودم به هیچ وجه تو درسم موفق نمی‌شدم چون یکسره ذهنت پیش اوناست و نگاه بالا به پایین دارن اونجوری که خودت گفتی ،من ترجیح میدادم اگه شرایطمم مناسب نبود تو زیرزمین خونمون یا حموم خونه یه چی پهن میکردم و درسمو میخوندم