شوهرم و شوهر خاله اش میخوان زمین بخرن ولی چون دو تاشون شغلشون چیز دیگه است و صفر تا صد کار رو میخوان بسپارن به پدر شوهرم از جواز تا ساخت و غیره
امشب شوهر خاله شوهرم که میشه باجناق پدرشوهرم به شوهرم گفت بیا سند رو ششش دنگ به نام بابات کنیم که همه چی دست خودش فقط ی دست نوشته قولنامه بنویسیم که سه دنگ سه دنگ این زمین مال ماعه
ولی من به شوهرم میگم سند سه دنگ سه دنگ به نام تو و شوهر خاله ات باشه ولی وکالت کاری به پدرت بدید
شوهرم میگه زشته وقتی باجناقش این حرفو زده پسرش بگه نه ولی من میترسم از کجا معلوم اون همه پول رو بعد هزار سال پدر شوهرم فوت کرد بین شوهرم و برادرش داستان نشه ادم به چشمای خودشم نمیتونه اعتماد کنه چه برسه برادر اینا من هزاران بار دیدم خواهر برادر حق همو خوردن
چرا چیزیو چه که پولشو ما داریم میدیم به نام پدر شوهرم باشه در حالی که میشه وکالا کاری داد.
ادم نقد رو ول کنه بچسبه به نسیه
بعد شوهرم میگه تو خیلی بدبین و مادی هستی مگه چی میشه به نام پدرم باشه بعدشم به من میرسه برادر من میدش به من میدونه که این مال. من