علت اینکه یک زن و شوهر سر چیزای پوچ همش دعوا دارن چیه❓

خانومـاقامحمدم

عضویت: 1403/09/11

تعداد پست: 541

اگ مشکل خیلی جدی نباشه بنظرم خسته شدن از زندگی یکنواخت و دعوا راه میندازن

1403/10/12

|

10:02

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eli_s1400

عضویت: 1401/10/28

تعداد پست: 2983

از خود گذشتگی ندارن و هنوز یاد نگرفتن ارزش نداره سر هر چیزی بحث کردن باید سکوت کرد بعضی جاها

1403/10/12

|

10:02

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دنا_

عضویت: 1403/10/05

تعداد پست: 208

تفاوت سنی بالا و متفاوت بودن عقاید

یه دختر لر به اسم دِنا🐣🤍https://t.me/ngr907 چنل روز مره ام

1403/10/12

|

10:02

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نگو_مثل_اونام

عضویت: 1402/08/11

تعداد پست: 10841

اخلاق ادم ها متفاوته کلیم نمیشه واقعا نظر داد

به سایت عجایب خوش آمدید 😐❤ بعدم من نیومدم اینجا با کسی بحث کنم عقده هات سر خودت خالی کن 😁 

1403/10/12

|

10:02

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دختری_که_ستاره_شد

عضویت: 1401/02/31

تعداد پست: 3983

خشم و لجبازی شاید

♡I'm a singer♡and I love music,someday,you will listen to a music by me♡

1403/10/12

|

10:03

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

چیشیا

عضویت: 1403/03/14

تعداد پست: 198

چون نمیتونن درست باهم حرف بزنن 

حرفاشونو درست نمیزنن و دعوا و داد و بیداد راه میندازن

1403/10/12

|

10:03

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

اسطوخدووس

عضویت: 1400/02/26

تعداد پست: 3133

قوانین زندگی مشترک رو بلد نیستن 

سکوت به وقت عصبانیت 

عصبانیت به وقت سکوت رو زمانش زو تشخیص نمیدن 

1403/10/12

|

10:04

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

یاس۹۰

عضویت: 1401/06/09

تعداد پست: 3440

به نظرم چون برای هم وقت نمیزارن یا خواسته هاشون رو رک و پوست کنده به هم نمیگن، میتونه دلیل بر دلخوری و دعوا باشه

1403/10/12

|

10:04

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

77reyhon

عضویت: 1402/01/07

تعداد پست: 7074

لج بازی و عدم بلوغ فکری برای زندگی زناشویی

1403/10/12

|

10:05

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3745

اگ مشکل خیلی جدی نباشه بنظرم خسته شدن از زندگی یکنواخت و دعوا راه میندازن

از همون اول ؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/10/12

|

10:05

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دdaran

عضویت: 1402/09/08

تعداد پست: 310

بی عقلی دوطرف

1403/10/12

|

10:06

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3745

از خود گذشتگی ندارن و هنوز یاد نگرفتن ارزش نداره سر هر چیزی بحث کردن باید سکوت کرد بعضی جاها

خب حالا زن وشوهری که چند سال یر هر چیزی بحث و دعوا و آبرو ریزی کردن و خیلی چیز ها رو خراب کردن مثلا روابط با خانواده ها .باید چیکار کنن؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/10/12

|

10:06

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3745

تفاوت سنی بالا و متفاوت بودن عقاید

تفاوت سنی بالا از چقدر شروع میشه؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/10/12

|

10:07

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

اوپرا

عضویت: 1397/09/03

تعداد پست: 108721

گفتگو بلد نیستن و کم سن و کم فکر هستن

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

1403/10/12

|

10:07

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب