واقعا باورم نمیشه یکی از اشناهامون اشناش بوده یعنی خیلی دختر خوبی بود هیچکس فکرشو نمیکرد بخواد حودشو از طبقه چهادهم پرت کنه پایین یه چیزایی ادم میشنوه
دوستاش میگفتن ک خیلی هم ازاد بود یعنی با پدر مادرش مشکل نداشت با دوستاش میرفت بیرون و خوش میگذروند حتی همون روز زنگ میزنه به دوستش غزل که به مامانم زنگ بزن بگو من کجام دارم چیکار میکنم و برای همه پیام بفرست که از مامانم تشکر کنن بخاطر زحمتایی که برام کشیده ، میگن بخاطر یه پسره بوده ولی حالا نمیدونم ولی واقعا هرچی هم باشه ادم نباید خودشو پرت کنه پایین