2777
2789
عنوان

برخورد با آدم های فضول و پررو

291 بازدید | 31 پست

سلام من معمولا شخصیتم طوریه که سوال پرسیدن از آدمها درمورد خودشون رو بی ادبی میدونم یعنی سوال های خصوصی نمی‌پرسم و از اون طرف دوست ندارم کسی هم ازم بپرسه ،ولی دیشب دیدم متاسفانه مردم خیلی پررو تر و فضول تر از اون هستن که فکرشو میکردم و یک راست میان سوال شخصی از آدم می‌پرسن میشه بگین لا آدم های فضول و پررو چطور برخورد کنیم که جرات نکنن نزدیکمون شن؟؟،؟  یا به اصطلاح به رومون نبیبنن؟

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

من اینکه از دیگران سوال بپرسی بی ادبی نمیدونم کلا اینجور فکر میکنم که اگر بخوان بگن خودشون میگن ، شاید با سوال من احساس ناراحتی کنن 

ولی خب بعضا فکر میکنن من کلا برام مهم نیست چیزی 

ودر کل هم چیزی مهم نیست برام از دیگران اینکه چی دارن چیکار میکنن ،چیکاره هستن ،درموردم چی فکر میکنن 

من اینکه از دیگران سوال بپرسی بی ادبی نمیدونم کلا اینجور فکر میکنم که اگر بخوان بگن خودشون میگن ، شا ...

ولی خب دورادور مراقبم یسری چیزا هستم و کلا اصلا اجازه نمیدم کسی بفهمه تک زندگیم چخبره جلوشون هیچ وقت از خودم نمیگم بطوری که دانشگاه که میرفتم با خیلیا آشنا بودم میشناختم کلا مچ طور ولی کسی درمورد من چیزی نمیدونست 

من اینکه از دیگران سوال بپرسی بی ادبی نمیدونم کلا اینجور فکر میکنم که اگر بخوان بگن خودشون میگن ، شا ...

دقیقا من برام مهم نیست چیکار می‌کنن ولی بعضی‌ها مدام پیگیرن اینکه تو داری چیکار میکنی و این یکم برای منی که خردع حسابی با کسی ندارم که برام اذیت کننده هست 

چطوری؟ میشه بیشتر توضیح بدی؟

ی مثال برات بزنم 

برادر شوهر من ۳ ۴ بار شد به من گفت زن باید بشینه خونه بچه داری و پخت و پز کنه چه برسه بره بیرون کار کنه و درس بخونه عین هر بارش بدون اینکه بی احترامی کنم به حرفاش خندیدم 

دیگ آخرش دید دارم بهش میخندم خودش هیچی نگفت تو جمع ضایع شده بود دیگ خودش چیزی نگفت دخالتم نکرد 

دقیقا من برام مهم نیست چیکار می‌کنن ولی بعضی‌ها مدام پیگیرن اینکه تو داری چیکار میکنی و این یکم برای ...

من اصلا نمیپرسم ازشون فکر میکنن من باهاشون سردم یا مغرورم 

درحالیکه همیشه متوجه حالشون هستم باهاشون همدردی میکنم و حتی کمکشون میکنم اینکه بهشون اجازه دخالت تو زمدگیم نمیدم و رو نمیدم بهشون که صمیمی بشن هرچیزی بپرسن براشون سخت 

ی مثال برات بزنم برادر شوهر من ۳ ۴ بار شد به من گفت زن باید بشینه خونه بچه داری و پخت و پز کنه چه بر ...

حالا من هی هر حرفی میزدم بدتر  میشد  با شوهرمم داستان میشد  ،هیچیم نمیگفتم ادامه میداد پروتر میشد 

ی مثال برات بزنم برادر شوهر من ۳ ۴ بار شد به من گفت زن باید بشینه خونه بچه داری و پخت و پز کنه چه بر ...

منم خیلی جاها سکوت می‌کنم جواب نمیذم و طرف سنگ رو یخ میشه یا کوچیک میشه ولی خب دوس ندارم سکوت کنم یا سکوت کنم باید جواب دندان شکن داد

منم خیلی جاها سکوت می‌کنم جواب نمیذم و طرف سنگ رو یخ میشه یا کوچیک میشه ولی خب دوس ندارم سکوت کنم یا ...

من سکوت کردم ولی همزمانم ضایعش کردم جواب بخوای بدی 

مثال اینکه خانوم فامیلای شوهرم میگفت چرا میری سرکار شوهرت چرا میزاره گفتم :شوهرم گفته به من و هیچ کس  ارتباطی نداره این زندگی خودت هرجور دوس داری 

این یعنی به توام ربطی نداره 

یا اینکه نمیخواید بچه دار بشید سنتون داره بالا میره من عروسم ۱۸ سالش بود بچه دار شد گفتم از بس زبونت تند لابد هرروز مثل الان که منو دیدی هی رفتی گفتی از دستت کلافه  شدن وگرنه کی تو ۱۸ سالگی همون اول عروسیش دوس داره حامله بشه 

حالا من هی هر حرفی میزدم بدتر میشد با شوهرمم داستان میشد ،هیچیم نمیگفتم ادامه میداد پروتر میشد

چون من اکثر اوقات کلام و لحنم سنگینه خیلی اوقات چیزی میگم شاید سنگین  باشه برا همین چیزی نمیگم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792