گل فروشی میکنم گلدان گل با شاعری
یک کلام شاعری را با شقایق میخری؟
چون تلف شدزندگی ساعت نمیبندم بدست
سالها را می فروشم با دقایق میخری؟
سادگی بسیار دارم میکنم ارزانیت
با صداقت می فروشم با حقایق میخری؟
با غزل ها میشود هر درد را درمان کنی
مرحمش را میفروشم طبع حاذق میخری؟
کوه غم را میشکافد درد های شاعری
شاه بیتی میفروشم با. محبت میخری؟
میفروشم عشق را از جنس غربت میخری؟
میفروشم غربتم از جنس ظلمت میخری ؟
شاعری هستم شکسته، مونس من دفترم
میفروشم شعرها از جنس حسرت میخری؟
گاه گاهی گریه کردم، در میان شعرها
میفروشم اشکها از جنس محنت میخری؟
کاسه ی صبرم شده لبریز از نامردمی
میفروشم طاقتم از جنس غیرت میخری؟
زخم خنجر یادگاری، داده است دوست
میفروشم این نشان از جنس تهمت میخری؟
من ندارم هیچ در دست، کلبه ای ویرانه ام
میفروشم هستیم از جنس خلوت میخری