این اواخر زندگی خیلی سخت گرفته بهم
شوهرم کارش سنگین و بده میگم از اون کار بیا بیرون گوش نمیده ازونور حقوقشم خوب نی
تمام کارای خونه و ی وقتا خرید و...با منه
ب امیدش همیشه ب موقع شامم حاضره چاییم دمه میوم شستس تا میاد میخوابه
ن تفریحی ن سفری ن چیزی
خسته شدم
بهشم میگم میگ مگ هفته ای یبار نمیری خونه مادرت همون تفریحه