سلام من چند مدت پیش با یه آقایی آشنا شدم ایشون ۳۶ سالشه من بیست ودو
من بعد یه مدت باهاش کات کردم
تو تمام این مدت این آقا به من پیام میداد دوست دارم واین حرفا
چندروز پیش یه پیامی داد گفت بیا حرف بزنیم معیارامون برای ازدواج وبگیم واین حرفا
من بیشعور هم جوابش ودارم دیگه هی میگفت همین الان بیام خواستگاریت هر یکساعت زنگ وپیام که دوست دارم،من امروز دیدمش با اینکه بهش گفته بودم مثلا آدم یه شاخه گل بگیره وتوعمل نشون بده واین حرفا هیچی نگرفته بود منم نمیدونم میخوام باهاش باشم یانه نمیدونم درکم میکنید یانه اینجوریه که موقعیت مناسبی ممکنه بهتر پیدا نکنم بعد به خودم میگم واقعا دوسش دارم میبینم واقعا دوسش ندارم فقط میگم کیس مناسبی برای ازدواج ولی از وقتی باهاش حرف میزنم معده درد عصبیم شروع شده افسردگی گرفتم از اتاقم نمیام بیرون ،انگار دیوونه شدم خودم نمیدونم با خودم چند چندم،پیش خودم میگم همین الان بهش بگم که دوسش ندارم )قبلا گفته بودم بهش حسی ندارم)اینجوری انگار دارم باهاش بازی میکنم، آخه یه جوری حرف میزنه من حتی نمیتونم بگم نمیخوام باید چیکار کنم توروخداکمکم کنید