بنظرم خیلی دوست داری من تعلیق بشم باشه خودم رو تعلیق میکنم ولی اینو بگم بعد
من وقتی کوچیک بودم پدر مادرم ازهم جدا شدن ویک سال وده ماه من با مادرم بودم وخواهرم با بابام البته من چیزی یادم نمیاد وقتی اشتی میکنن ودوباره برمیگردن روحیه مادرم دیگه ارامش رو نمیبینه ودچار خیلی از مشکلات میشه که تا اخر عمر همراهش بود
مثلا اگه مادری با بچه میدید که پول ندارن وچیزی نیاز دارن دنیای ما تا یکهفته سیاه بود من منیدونم چه اتفاقی توی اوت دوران اوفتاده بود چون تا اخرین لحظه میگفت من وتو باید میمردیم ولی حالا که زنده ای نباید کس دیگه ای مثل ما بشه
بعد از فوتش خونه رومیسازیم ۱۲ واحد ۶تاش رو من اجاره دادم وچهارتاشون از کسانی هستن که با فرزند شون توی خوابگاه شهرداری میموندن یکیش رو خودم دارم که خالیه واخریش تازه تحویل گرفتم
خدا از سر گناهانمون که نمیدونیم ولی انجام میدیم بگذره وحتی لحطه ای فکر بدی تو دهنم در مورد اونها نیو مده دلیل لینکه ازت شکایت نکردم این بود که اونها میفهمیدن داشتم در موردشون با کسی حرف میزدم ودیگه به اون چشم برادری نگاهم نمیکرددن و نا بود میشدم
فکرکنم دیگه بسه خیلی حرف زدم که اصلا به شما مربوط نمیشه ولی لازم بود بفهمی تا دوباره زمانی که خواستی یکی از اعضای بدنت روباز کنی اندازش رو بدونی حرفها خیلی سریع تر از گلوله ها میتونن یکنفر رو بکشن