امروز ناهار خونه مابود میخواست بره جایی من بهش گفتم چرا زانو بندهاتو نمیبندی گفت نه عجله دارم بهش گفتم سختت میشه ها ببند گوش نداد رفت بعدش خورده زمین زنگ زده به شوهرم بیا منو ببر نزدیک بود تصادف کنم اومده میگه تو منو چشم زدی خوردم زمین
آخه من بهش چی بگم
از یه آدم ۸۰ ساله نباید ناراحت بشی
جواب ابلهان خاموشیست
این اینده شوهر منه
میگم مررت اینکارو نکن تهش باخته میگه نهه خدا بزرگه وقتی تر زد میگه تو نفوس بد زدی😶
به مادرشوهرم که مدام از عطش و پرادراری می نالید گفتم آزمایش قند بده
داد
و قند داشت
تو جمع گفت این دختر از بس گفت قند داری تا من دیابت گرفتم
پشت دستم رو داغ کردم دیگه واسه کسی دلسوزی نکنم
اینطور افراد جوابی ندارن که 🙄
هیچی نگو بخند بگو خدا نکنه چشم بخورین الان اسپند دود میکنم.
ادم نمیتونه واسه همه چی که جواب بده گاهی بندازیم به شوخی و خنده
آدمی که تا هشتاد سالگی تربیت نشده دیگه تربیت نمیشه.ناراحت نباش
