2777
2789
عنوان

خاله و مهمونیش

171 بازدید | 12 پست

دعوتمون کردن جشن  ختنه سورون خلاصه من پسرم ۴ سالشه اونجا بچه  زیاد بود و ما هم سعی داشتیم بچه رو کنترل کنیم  خلاصه این شوهر خاله ۴۰ ساله عین بچه ها میپرید وسط دعوای بچه ها و از بچه اش طرفداری میکرد ...ما هم حواسمون ب بچه امون بود تاکید میکنم ک نگید بچه ات رو حتما کنترل نمیکردی 


بعد اینا اومدن تو ظرف پفک و چیپس بریرن پسر من کنجکاوانه رفت سمتشون و دستش رو بلند کرد یدونه برداره

اینم سر بچه من داد زد ک دست نزن و فلان پسرمم گریه کرد


منم پسرم رو محکم کشیدم کنار گفتم  دست نزن پسرمم کوتاه نیومد و اونا ب زور اوردن بهش دادن فهمیدن ناراحت شدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واقعا خیلی ناراحت شدم اما چون مهمونی بهم نخوره نشستم.. اما  صاحبخونه موقع برگشت خداحافظی نکردم 

ب خودشون ی زحمت غذر خواهی ندادن 

حالا جالبش اینجاست مادر من طرفداریشون رو میکنه و میگه چرا یزره اخمات رفت تو هم!!!!!

ببین ما نسل جدیدا خیلی برامون مهمه که کسی نباید بچمون رو دعوا کنه ولی نسل قبلیا اینطور نیستن، بچه ها ...

اخه وقتی داره چیپس و پفک برای بچه ها میریزه حالا این گشنه بتزیا واسه چیه؟؟تو ک دل مهمونی دادن نداری چرا دعوت میکنی؟؟همه هم بخشون پول کادو دادن همچین مفتکی هم مهمونی نگرفت

اخه وقتی داره چیپس و پفک برای بچه ها میریزه حالا این گشنه بتزیا واسه چیه؟؟تو ک دل مهمونی دادن نداری ...

من خودم باور کن اولین مهمونی که بعد عروسیم گرفتم، یه بچه اومد روی سفره سفید تورم با ماژیک مشکی دوبرابر قد خودش خط خطی کرد، مامانش خم به ابرو نیورد، ولی منم هیچی نگفتم چون گفتم بچس دیگه باوجود اینکه با هرچی شستم رنگش پاک نشد و انداختمش دور، سفره جهزیه ام که برا اولین بار باز کرده بودم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792