اولین ساله پشتم
بخدا تو همچی عقبم
احساس کافی نبودن احساس بد
ذهنیت غلط و منفی
حس میکنم نمیررسم ولی دارممثل سگ تلاش میکنم
دلم میخواد برم سرکار .
دانشگاه
ار ۱۰ سالگی از خونه بیرون نرفتم
از ۱۵ سالگی حتی بازار نرفتم( وقتی زن داداشم اومد خونمون گ بامون زندگی کنه مامانم دیگ منو جایی نمیبرد میگفت بمون پیشش)
بعدشم ک بابام مریض شد
دلم میخواد دوتا آدم ببینم
مدرسه ام هم که تموم شد
ایخدا