یه بار باهاش بحثم شد جوری که خودش زنگزد گفت ببخشید ازدواج هر کس به خودش مربوط هست من چیکار دارم بعد گاهی هم زنگ میزنه بهم جواب نمیدم امروز مامانم گفت جواب بده جواب دادم باز گیر داد من اصلا هدفم الان ازدواج نیست سرگرم پیشرفت خودمم اینا نمیفهمن خسته ام کردن حالا ازدواج هیچ کدوم بدرد بخور نبوده ها همین خالم هوو اومده سرش
چی بگم بهش حرف ازدواج زد قطع کنم یهو خوبه ؟