دوستان ی پسری بود ی مدت تقریبا چند روز یبار منو میدید با همه جور قیافه از خواب بیدار شده بی ارایش زشت و همه جوره بعد یک سال و نیم من بهش پیشنهاد دادم اشنا شیم و اون چون منو دیده بود و میشناخت گف بیشتر اشنا میشیم حرف میزدیم کلی باهم دردودل کردیم از ی جا ب بعدهر شببببب اگ روزی نمیتونس حرف بزنه خبر میداد ک مهمونیم یا الان دارم میرم فلان شهر الان رسیدم صبح بخیر هر روز میگفت و چند وختی بود پیشنهاد داد همو ببینیم و هی نمیشد چون چهار تا کار داره و خ پره ی روز جمعه ک همین دو روز پیش رفتیم بیرون خ مودب و محترم بود تو کافه بهم گف قبلا ی بار ازدواج کرده تو عقد جدا شده و خ خوب پیش رفت یکوچولو انگار لکنت داش ر هاش رو ی جوری میگف ولی در کل از من سر تر بود بعد قرار ازش تشکر کردم و گفت خواهش میکنم و دیگه پیام نداد ن دیروز ن امروز اخه هر روز صبح بخیر میگفت تحلیلتون چیه ایا منتظر بوده من پیام بدم چون قبلا جدا شده یا دیگ نخواس
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉