شما هم ترکوندید تاپیک و
یا هم اومدید نفرین که ترسیدم و فلان
من حالا صبح تاپیک زدم که بعدا نگید ترسیدیم
اون زن و شوهر طبقه بالا ما که تازه اومدن و صاحب خونه گفته بود تازه عروس دامادن
ولی من بعضی شب ها صدا گریه نوزاد و سرفه پیرمرد می شنیدم و شکستن گردو ساعت دو سه نصف شب که شوهرم چند بار رفت دم در ولی باز نکردن .شوهره هم مدام با زنش شبا دعوا وحشتناک می کردن و چند بار هم پلیس زنگ زدن زنه و گریه زن ه و اشغال زیاد که میذاشتن پارکینگ و همسایه ها شاکی بودن
بعد اون شب اروم بودن تقریبا جز چند تا دعوا و داد و گریه هر شب زن ه و فراری بودن خانومه که ما رو می دید تو پارکینگ فرار می کرد و مرده هم کلا تو خونه بود انگار
حالا چند روز خبر نبود منم خوشحال که ادم شدن
چون همسایه ها چند بار به خاطر اشغال گذاشتن تو پارکینگ رفتن دم در و به صاحب خونه چفتن که مستاجرت در باز نمی کنه و رعایت نمی کنه
گویا با اینکه سرکار نمی رن ولی درامد خوبی دارن چون چند بار از سوپر مارکت وسیله اوردن براشون و کلی خوراکی گرون بود
حالا دیروز دیدم صاحب خونه زنگ زده شوهرم که زن و شوهر ه رفتن خارج و گفتن به عنوان اجاره وسیله خونه رو بردار و پول رهنو برامون بفرست
اونم عجله ای حتی وسیله خونه رو جمع کنند !!!چند روزه
بعد نه خانواده ای اومده نه کسی دارن
قراره نامه بیارن و خونه رو باز کنند گفته به شوهرم بیاین به عنوان شاهد در خونه رو باز کنیم !!!!