السلام علیک یاعلی بن موسی رضا
سال ۱۴۰۲ هم اومدم زیارتتون و ازتون خواستم یا بهش برسم یا آلزایمر بگیرم و هنه چیز از یادم بره
گفتم اگه قراره تهش بهش برسم هرروز عشقم رو نسبت بهش بیشتر کن وگرنه که آلزایمر بگیرم و یادم بره
چند وقت نسبت بهش سرد شدم ولی یهو همه چی عوض شد و روز به روز عشق من بیشتر شد و اون دور تر شد
الان دیگه نمیتونم فراموشش کنم نمیتونم با نداشتنش کنار بیام
لطفا برام یه کاری کنید