امشب دیر اومدنگورفته بوده خونه داداشش ...خیلی دهن لقه میدونم تنها میره همه چی زندگیمونو میزاره کف دستشون اونام یادش میدن پامیشه میاد😔هی خدا واقعا دیگه تحمل این زندگی رو ندارم خیلی خستم
انشالله هرچی برامن میخوان سرزندگی خودشون بیاد خیلی بدذاتن شوهرمنم که خنگ به تمام معناست
کاش میمرد از دستش راحت میشدیم
عیب ندارخ بعضیا طول می‌کشه تا تغییر اخلاق بدن .کم‌کم و با مرور درست میشه
بنظرم به دعوای اساسی بکن
خونموکرده تو شیشه اندازه بچه هم عقل نداره تا کی بسوزم من تواین زندگی
به خدا اوایل ازدواجمون اونقد خوب بود درسته اشتباه زیاد داشت ولی حرف که میزدیم قبول میکرد بعد بچه دارشدنم که بیشتر خونه مامانم موندم از اون موقع رفت وامدش به خونه خواهر وداداشاش شروع شد وتنهایی میرفت واونا هم کلی پرش میکردن میفرستادن از اون موقع دیگه فاتحه زندگیمون خونده شد کلی راه امتحان کردم نشد که نشد ....الان انگار هم خونه ایم حتی رابطه هم نداریم میره اونجا کلی هم چیز یادش میدن میاد خونه انگار ما دشمنشیم فقط یا حرص میده یا بداخلاقی میکنه
عزیزم اگه میتونی محبت کن ،انقدر محبت کن تا شرمنده بشه .خیلی سخته ولی برای بچه و خودت ،انرژی منفی نذار وارد خونه بشه .
رابطتو با نماز و دعا بیشتر کن بذار فکر کنه به خاطر خدا باهاش خوبی .
بگو به خاطر بچه و خودم .
.یه لیوان آب و غذا هم جلوش می‌ذاری تو دلت بگو به خاطر خدا و خودم‌و بچه ها ..
بذار پرخاش کنه ،سکوت کن
یه مدت امتحان کن سخته ولی امتحانش ضرری نداره.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز