اول از اینکه بنده پشت کنکوریم، رتبه سال پیشم ۱۱ هزار بود و به اراده و خواست خودم پشت موندم. تا به حال هم هزینه ضرور و زیادی برای کنکور نکردم جز آزمون و حتی خیلی از کتاب کار هارو از پی دی اف میخونم. پشت موندنم هم انتخاب خودم و پافشاری خودم برای هدفمه، هرچند یه وقتا بابام کاری میکنه که پشیمون بشم.
مثلا وقتی که یکم بیشتر کنارشون بشینم زود میگه: اینجوری باشه قبول نمیشیا.. یا مثلا اگه بخوام باهاشون بیرون برم با کنایه میگه: با این وضع کنکور رو میخواستی چیکار پس؟ نمیخوندی اگه قراره الان نخونی...
یا مثلا امروز رفته بودم دکتر، موقع اومدن بازی منچ گرفتم. بهشون گفتم: برگردیم خونه من درسم فقط یدونه مونده، اونو بخونم بعد بیام باهاتون اینو بازی کنم که برگشت با پوزخند گفت: دغدغه شو نگاه...هووف
این حرفش واقعا واقعا ناراحتم کرد.. یه وقتا حس میکنم فقط برام افسوس میخوره با اینکه من واقعا بچه بدی نیستم. درسم خوبه، رفتارم خوبه، خرج اضافه ندارم. مگه چیکار کردم اینجوری میکنه که اعتماد به نفسم ریده شده بهش ؟