مادر شوهرم خیلی شوخی و تیکه در مورد عروس و جاری و مادرشوهر و کلا خانوادهای شوهر می پرونه.
مثلاً جاریش اومده بود خونهاش، برای اولین بار. تازه عروسه. بعد با خنده رو به من میگه انشاالله قسمت خودت بشه ببینی جاری چجوریه.
یا همون بار اولی که من رو دید به شوخی و خنده گفت فهمیدم عروس تویی چون یه کم ازت بدم اومد.
یا بار اولی که با خونوادم رفتیم خونشون به من و مامانم گفت عروس هیچوقت دختر آدم نمیشه، مادرشوهر هم مامان نمیشه، نمیشه به مادرشوهر گفت مامان.
بعدها هم بارها گفته که عروس، مثل دختر آدم نیست.