سلام دخترا این مدت همسرم وضعیت مالیش خوب نبود چون خونه خریدیم و قسط و قرضمون زیاد شده من برای خونه طلاهام فروختم همسزمم ۳دونگ ب اسم من زد خلاصه همسرم پول طلب داشت از کسی قرار بود وقتی گرفت یا خونمون تعمیر کنیم یا پولش طلا بخرم حالا از چند وقت پیش گوشم پر کرد ک قسطو قرض دارم پول رو گرفتم از قرضم سبک کنم منم گفتم باشه ولی همه پول نابود نشه ک باهاش ی چیزی بخریم گف باشه فلان قد ازش برمیدارم بوتیک لباس دارن و با باباش شریکن توحساب و کتابا ب مشکل خوردن حالا پدرشوهرم گفته تو اتون پول رو بده بزاریم برای چک بعدا تو از مغازه بردار وقتی دوباره کاسبی اوکی شد اونا هیچ کاری برای ما نکردن حالا فهمیدن پول اومده دست ما سریع از چنگمون درش میارن بعد پدر شوهرم ۲تومن قرض داده بود شوهرم صدبار مادر شوهرم گفت الان شوهرم اون پول بده خونه مادرشوهرمم میره اعصابم خورده