خسته ام؛
مثل کسی که دکتر برایش تا ابد،
استراحت مطلق تجویز کرده...
مثل کسی که کنج کافه ای به عاشقی کردن دیگران
نگاه میکند و حسرت میخورد...
و تنها سیگار هایش همدردش هستند...
مثل کسی که همیشه میخندد،
تا نفهمند دردش را...
مثل کسی که مغلوب سرنوشت شده...
مثل کسی که به امید تکرار شدن خاطراتش،
زنده است...
خسته ام
و تنها تو میتوانی مرهمم باشی...