بزار برات نقشه ی خونمونو بگم ما تو پذیرایی پله داریم به پشت بوم از پذیرایی ی در به حیاط داریم میرسم بیرون از توی حیاط پشت بوم که بالای سقف خونین کاملا مشخصه من رفتم زیر سفره بتکونم بعد که خواهرمو دیدم اومدم تو سریع از پله ها رفتم بالا قیافشو دیدم رفتم جلو کسی نبود اومدم پایین رفتم تو اتاق دیدم خوابیده