بخدا ما همش وقتی داداشم میاد استرس داریم جوری از این رو به اون رو شده
ب حرفشه خیلی زیاد
ما میگیم باهم خوش باشن ولی کاری ب ما نداشته باشن
ولی مشکل اینجاست ب ما کار دارن
ما دخترا هیچکدوم با شوهرامون نمیریم خونه مامانم از ترس داداش و زن داداشم
شاید باور نکنی ولی برامون بپا گذاشته با همسایه هایی که بخدا ما نمیشناسیمشون حتی با اینکه چندین ساله تو اون محلیم
ازشون گزارش میگیره ک اینا اومدن با کی اومدن شوهراشونم اومدن یا نه
داداشمو پر میکنه ک اره خانواده ت فقط برای داماداشون هستن
خودشون ی خونه سه طبقه ساختن داده بودن اجاره ب ما نگفته بودن طبقه پایین ما زندگی میکردن
یهویی فهمیدیم مجبور شدن از اونجا برن
الان ی داداش دیگه م طبقه پایین مامانم اینا هست
ب اون گیر میدن ک پاشه بابام اینا بدنش اجاره
انقدر دخالت میکنن یعنی