2777
2789

چندروزه ویروس گرفتم حالم خیلی بده بچه کوچیک۱۰ماه دارم شوهرم اصن براش مهم نیس بهش گفتم ی قرص بگیر گفت نمیتونم کاردارم دکترم اصن نگفت بیابریم تا دیشب نصف شب ک حالم بدبود همینجوری یدفعه گفت معلوم بود نمیخوادببره الکی داره میگ نصف شبی ساعت۲شب الان انقد گریه کردم حالم بدبود هیچ واکنشی نشون نمیداد میگفت تومگ من مریض میشم چیکارمیکنی گفتم برات سوپ درست نمیکنم ابمیوه درست نمیکنم میفگت کار خاصی نمیکنی منم انقد غصم شدبراخودم گفتم فردامیرم خونه بابام ی مدت نمیام خونه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عجب ادم بی شخصیتیهههه من هرروز با شوهرم دعوا دارم بخدا هر روز وفتی ی روز دعوا نمیکنیم شب قبل خواب بهم میگیم چیشدددد ک امروز دعوامون نشد رو تخت دعوامون میشه باز سهمیه روزانمونه اما وقتی مریض میشم کلی پاشویه میکنع دارو میده میبره دکتر شب نمیخوابه بخاطر تبم ابمیوه درست میکنع خونه جمع میکنه و و و و .... عجب

البته من خودم اون مریض میشه تره هم خورد نمیکنم با غرررر اب میدم دستش

ن ب این اندازه بی تفاوت نبود


بنظرم بزار یکم بگذره، خیلی اروم بهش بگو‌ بیا باهم صحبت کنیم شاید بچه دار شدن از هم‌دورمون کرده ولی نباید یادمون بره تهش کسی که برامون میمونه خودمون هستیم و چی شده که ناراحتی 

بهش بگو میفهمم که به دنیا اومدن بچه هم روی من فشار داشته هم روی تو، اما اگه کنار هم باشیم میتونیم این فشارو برداریم

ممکنه هی سعی کنه دعوا راه بندازه چون مردا اکثرا از صحبت اروم فرار میکنن ولی تو آروم باش 

شوهر منم همینجوریه مریض بشم بمیرمم جلو چشمش واسش مهم نیست منم عادت کردم دیگه خودم مراقب خودم هستم فکر کن الان هشت ماهه باردارم یه دختر هشت ساله ام دارم  دو هفته پیش مریض بودیم خیلی بد تو تب میسوختم بلند نشد یه لیوان آب بده دستم با اون حالم از دخترمم پرستاری میکردم 

فقط 7 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز