با من خیال کن ؛ که نشستی کنار من
تو قصه گفته ای
من قصه خوانده ام
با من خیال کن ؛ شب از سر گذشت و رفت
بیدار مانده ای
بیدار مانده ام
در انزوای کوچه
یکی ساز می زند
با من خیال کن ؛ که به آواز رفته ای
با من خیال کن ؛ که به پل های اصفهان
با من خیال کن ؛ که به شیراز رفته ای
با من خیال کن ؛ که به گیلان خانه ات
سبز و کبود و سرخ
جنگل دمیده است
در کوچه های سرد و پریشان این دیار
دستی به دست یار
امشب
رسیده است✨
Dream away with me🩵