خالم وقتی ازدواج کرد این ۱۰ سالش بود الان ۱۸ سالشه تو این چند سال بیشتر از بچه خودش به اون میرسید خداشاهده یکبارم از وضعیتش گله نکرد کلی کلاس ثبتنامش کرده بود به درساش میرسید واقعا مادری میکرد براش
تا شد ۱۷ ۱۸ سالش به خالم فحش میداد رسما بهش میگفت گو.ه نخور یا الکی میرفت به مادربزرگش میگفت به من فحش میدن با اینکه دروغ بود اصلا واقعیت نداشت با منم رابطش خوب بود یعنی خیلی هواشو داشتم اما تا زمانی که ازدواج نکرده بودم بعدش با منم دعوا‌میکرد سر چیزای الکی
بعد از اون انگشتر‌خالمو‌برداشت با اینکه فهمیدیم ولی بهش چیزی نگفتیم‌انگار نه انگار با اینهمه پررویی و رفتارای بدش بازم رو داره میاد خونه مامانبزرگ من
مامانبزرگم شیرینی نگه داشنه بود برام امروز خواست بهم بده خانوم خانوما فهمید سر این قهر کرد و زنگ زد باباش که اینا باز منو ناراحت کردن
بنده خدا مامانبزرگم‌نمیخواست اون بفهمه یجوری شنید دیگه
