من یه مدت که با برادرم قهر بودم بلاکش کرده بودم اونم رفته بود به مامانم گفته بود بعد از اینکه آشتی کردیم اثمد پیشن همون موقع مامانم زنگ زد بهش وقتی داشت با برادرم حرف میزد فهمید که اومده پیشم گفت چرا رفتی و کلی از این حرفا که مگه فرور نداری و این حرفا منم شنیدم
دیدم که چقدر پشت من با بقیه حرف میزنه و من و خراب میکنه همیشه از من پشتشون گله میکنه
وقتی باهم قهریم من اگه بمیرم هم بهم زنگ نمیزنه مادره تا وقتی که اونجور که دوست داره باهاش رفتار شه!