از هر نوع وهرمدل ظلمی که ممکنه یه ظالم به مظلوم بکنه
در حقم کوتاهی نکرد اصلا
توی یه تصادف 5ماه فلج شدم اونم تو اوج جوونیم
برد منو گذاشت خونه پدرم و ولم کرد بدون یه هزاری خرجی خونه پدرم وخودش اومد خونه مادر نکبتش
کنار پدر ومادروخواهرای فسادش وپی زن بازی وجن. ده بازیاش
و بچه رو هم نمیذاشت ببینم
بچه پیش خانواده ش سندرم روده تحریک پذیر گرفت وبیمار شد و
من خونه پدر خودم بیمار بودم وفلج تو جا و شوهرم وخانواده ش بهم ظلم میکردن
وشکایت پشت شکایت که این زن منو نمیخواد(انتظار داشت ولم کردورفت بعدش بیام با خانواده ش زندگی کنم)
حالا که می بینه قوی شدم
خونه خودمو خریدم
کار خودمو دارم
و عملا بدون اون میتونم خودمو اداره کنم
میگه پشیمونم
و دوباره بهم اعتماد کن
بذار از نو شروع کنیم
(من تو خونه شوهرمم از اون ماجرا هم 3سال گذشته
و. من بعد از اون تصادف بعد از 5ماه خوب شدم وبرگشتم خونه م ولی دیگه منِ سابق نشدم ودلم باهاش صاف نشد)
بنظرتون باورش کنم
نمیتونم بهش اعتماد کنم اصلا