وای بیاین بگین این چه جوریه

دیگه زیاد ارتباط نداشتیم بی دلیل 

بعد از یه مدت که حرف زدیم گفت ماشین خریدن منم خوشحال شدمو گفتم پس باهاش بیا ترست بریزه دیگه میخواستم ذوق داشته باشه گفت میترسمو زیاد بلد نیستم

بعد اونموقع که گفتم استاده رو گفت چندتا خواستگار داره یکی کارمند بانک یکی فلان چیز و براشونم یه دلیل میاورد که قصد نداره منم دانشگاه قبول شدم شهر دیگه و اون شهر خودمون قبول شد و گفت دونفرم تو دانشگاه ازش خوشش اومدن

خلاصه وقتی گفت ماشین خریدن بعد از یه مدت من تولدم شد گفتم اون شخص برام اومده تولد گرفته اینم سریع گفت من با فلان اهنگ‌ اومدن سوپرایزم کرد اصلا هنگ کردم تو دلم گفتم چی میگه این!!!!! با کسیم نبودا

بعد تازگی بهش پیام دادم میخواست کاری کنه مثلا منو ضایع کنه میگفت نمیتونم زیاد صمیمی باشم مث قبل و فلان

بعد از اون بازم پیام دادم خطمو داشته باشه اومد زود گفت میرم سرکار و فلان و تهران بعد هی میخواست بگه مرسی پیام دادی 

که فک کنم مثلا من ضایع شم یا برم منم گفتم ببینمت گفت اونجا نیستم تهرانم گفتم زیاد میرم کجاشی یه شهر بدشو گفت بعد ز زدم بهش گفت شرایطم جوری نیس حرف بزنم انگار چیشده 

شک کردم بهش که راست گفته بعد گفت شاید برم فلان شهر ( شهری که من دانشجو بودم ) بدون اینکه اشاره کنه که من اونجام و اونجا بودم اصلا فک کنم اولین بارم اسم اونجا رو از زبون من شنیده

منم گفتم منم در ترددم و سرکار میرم که فک‌نکنه چخبره گفتم الانم باید برم دوره دارم مدرکمو بگیرم گفت دوره چی‌اسمشو‌گفتم 

تخصصی بود مربوط به رشته خودم (عمران)

گفت اسمشم نشنیدم تاحالا دیگه یجوری بود انگار میخواست در ره

منم جواب ندادم دیگه

امروز بهش پیام دادم یه کم که حرف زدیم قبلا گفته بود تو کارش مشکل پیش اومده من گفتم مشکلت حل شد؟پیام اولو ج نداد دومیو گفت عه تویی نشناختم نمیدونم هدفش چیه از اینکار

خب نمیشد بگه شما؟ بار قبلم گفت گوشیمو عوض کردم شماره نداشتم😏😏

بعد از یه مدت که حرف زدیم گفتم امیدوارم کارت درست شه و گفتم اومدی اینجا بیا دنبالم که بهش پر و بال بدم ذوق کنه

گفت اوکی بعد از لابلای حرفاش سوتی داد میگفت تهرانه ولی من درمورد شهر خودم میگفتم اونم میگفت اینجا یعنی انگار اینجاس بعد گفت خونمون دیگه اونجا نیست و تو شهر اجاره کردیم میخوان بفروشن🤣🤣 بلخره اجاره کردن یا خریدن

دقیقا همون محله ایو گفت که قبلا گفته بود و اونو میدونست

بعد اون شهره که دانشگاه من بود گفت پسر عموم اونجا رفته بابام میگه ماهم بریم اونجا طاقت نداره برا عموم اینا😏

انگار چون من اونجا بودم دیگه چخبره اونجا

اصلا معلوم نبود چی میگه از همه جا به هم میبرید و‌میدوخت

بعد میگفت تهرانه درمورد تهران که حرف زد گفت اونجا و گفت دوستش تهرانه که من حس میکنم همون دوستش بوده کلا تهران که این گفت اونجاس.یه دفعه گفت من برم کلاس آنلاین دارم اولشم مث من گفت دوره دارم😡 بعد هنوز جواب پیامشو نداده بودم گفت من معیارم عوض شده برا ازدواج کمالگرا شدم مثلا خواست بگه من اونی نیستم که بودما قبلا گفت کارمند بانک خواستگارش بوده با پسر خان

بعد گفت شایدم ازدواج کنم تا یه ربع قبلش گفت من خوشم نمیاد از ازدواج و میخواست بره سرکار کار پیدا کنه

بعد گفتم واقعا مبارکه عزیزم خوبه ازدواج کن خب آقا شوهر کیه

گفت کلاس داره ها ولی پیام میداد گفت یکی هست کارمند بانکه ولی مامانش فلان طوره یکیم هست فلان چیز و یکیم همکلاسمه دوباره گفت بانک

بعد چون جواب پیام کلاسه رو ندیدم باز نوشت من برم کلاس آنلاینم شروع شده🤢

منم کلی گفتم اگه خوشت میاد ازدواج کن و نصیحتش کردمو اینا 

نوشتم کامل عزیزم وای حالم بد شد اصلا حرف زدم باهاش

بخونش کامل نوشتم